جواب رد داد!خدا کنه باهام دوست شه!

جواب رد رو داد. دیگه به چه امیدی زندگی کنم؟! نخندین دارم جدی میگم...دیشب بلاخره دیگه گفتم بذار بهش بگم باهام دوست میشه یا نه؟
 خلاصه انقدر ازش سوال کردم که مثلا « اگر یه نفر رو دوست داشته باشی ولی اون تو رو دوست نداشته باشه چی کار میکنی؟» و ... . اون هم جواب منو میداد. بعد از ۵یا۶ تا سوال دیگه بهم گفت : اگر مشکلی داری که میتونم کمکت کنم بهم بگو؟
 منم یه خورده این ورو اونور کردم. بعد بهش گفتم: با من دوست میشی؟! گفت:نه . «دیگه بغضم داشت میترکید» ازش پرسیدم چرا ؟!‌ گفت: قصد ندارم با کسی دوست بشم.
 ولی من می دونستم اون برای چی با من دوست نمی شد... میدونستم تو دلش چی داره بهم میگه...بعد بهش گفتم : چرا با اون یارو دوست شدی؟! گفت : یه اشتباهی کردیم دیگه<----ترو خدا می بینین چقدر مردم شانس دارن.نوبت ما که میرسه دیگه مردم قصدشون نمی گیره.

 راستش من تاحالا از ۲نفر تقاضای دوستی کردم. ۱.یه دختر خوشکل که من تا قبل از این که ازش تقاضای دوستی کنم یه روی اون رو دیده بودم وقتی ازش خواستم باهام دوست بشه....وااااااااااااااااای یه فحش هایی بهم داد که من به عمرم نشنیده بودم--> با این کارش تمام زیباییش رو زیر سوال برد واقعا...بعد از اون کارش سریعا ایگنورش کردم و دیگه اصلا بهش فکر نکردم. ۲سال از اون ماجرا گذشت و من دیشب از گلم درخواست کردم و اون فقط بهم گفت:نه. ولی اینو دیگه نمیتونم ازش بگذرم...حتی اگر شده دیگه با هیچ کس هم دوست نمیشم...هر چندسال هم که شده من منتظرش میمونم حالا میبینید.

 ولی اگر قبول کرد...میترکونم همه جا رو توی همین وبلاگ یه پست میزنم که هرکسی میخواد بگه تا یه وبلاگ مجانی بهش بدم به صورت http://yourname.p30web.com . آره خلاصه. ولی فکر نکنین من هر دختر خوشکلی میبینم هوایی میشم و میخوام باهاش دوست بشم ها! نه اصلا هم این طور نیست. خیلی کم پیش میاد من یه نفر رو ببینم و توی نگاه اول عاشقش بشم...میدونید که عاشقی چه درد بزرگیه مخصوصا وقتی که عشقت ازت رو برگردونه و عاشق یه نفر دیگه باشه.
 به نظر شما من چی کار میتونم بکنم که اون باهام دوست بشه...فقط ازم نخواین که فراموشش کنم چون نمیتونم...از دیشب تا الان تو فکرشم هر کاری کردم فراموشش کنم نتونستم. تا قبل از اینکه گلم آشنا بشم همش تو فکر کامپیوتر بودم و عاشق اینترنت ولی وقتی دیدمش ۸تا از امتحانام رو پشت سر هم بخاطرش خراب کردم بعدش دیگه اصلا تمایلی به بیرون رفتن و برنامه نویسی و اینترنت نداشتم.
 بعد که آیدیش رو پیدا کردم ۲۴ساعت آن بودم به عشق این که اون ۱۰دقیقه آن بشه ولی اون روحش هم خبر نداشت که من اینقدر دوستش دارم و چه کارایی که برای رسیدن بهش نمیکنم؟!؟!

-< گلم اگر خودت داری اینو میخونی بهم بگو من چی کار کنم تا با من دوست بشی?!>-

   آره میدونم دوستی که  زور نیست ولی شما نمی دونین تو دل من چی میگذره؟!؟! دیگه حالم از این زندگی تکراری بهم میخوره ٪۹۹ دارم زدِ حال میخورم تو زندگی...

 (( راستی عزیزم تهران بهت خوش بگذره. ))

نظرات 1 + ارسال نظر
علی.ج جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:54 ب.ظ

غصه نخور محسن جون....راستی به من نگفته بودی عاشق شدی بی معرفت...اشکال نداره حل میشه ایشالا.تو که مورد منو میدونی...): ت.... رو میگم.منم عین‌‌‌‌‌‌ تو...):X:مال ۲ تا مون حل میشه ایشالا*-:X:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد