حس مردم آزاری

نمی دونم چرا یه مدت هست که حس مردم آزاریم گل کرده...البته این بار اولم نیست. دوست دارم یه جوری بقیه رو سرکار بذارم.مثلا انقدر یکی از دوستانه صمیمیم رو اذیت کردم که فکر میکنم دیگه باهام قهر کرده باشه. خیلی بده نه؟! یکی از مردم آزاری هام این بود که : یه روز پیشه یکی از دوستام بودم داشتیم با هم صحبت می کردیم که مامانش داد زد: رضا من دارم میرم زنگ بزن برات پیتزا بیارن... .بعد که دیگه من داشتم میرفتم دوستم زنگ زد پیتزایی و گفت : اشتراک 1422 هستم لطفا یک پپرونی و 1 سالاد و 1نوشابه . منم شماره اشتراکشون رو حفظ کردم. یه روز به همین دوستم گفتم : رضا برو سی دی فلشم رو بیار می خوام دوباره نصبش کنم اون هم گفت : سی دی فلشت سگ خور شد رفت.هر چی بهش گفتم بده نداد. بهش گفتم رضا بد میبینیا اونم گفت : مشکلی نیست. منم همون شب از خونمون زنگ زدم همون پیتزا فروشیه گفتم : سلام آقا خسته نباشید حال شما خوبه؟(برای تلیت کردن مخ) اونم گفت : مرسی بفرمایید گفتم : اشتراک 1422 هستیم الان تعداد زیادی مهمان برامون اومده اگر  ممکن هست 15تا پیتزا مخصوص هر چه سریعتر بیارین در خونه . گفت : سالاد و نوشابه چی؟ گفتم از هر کدوم 17 تا.گفت: یه خرده طول میکشه ها. گفتم : آقا من از شما خواهش کردم هرچه سریعتر.... اونم گفت : چشم چشم تا آماده شد سریع می فرستیم. بعد با 2تا از دوستام رقتیم سرکوچشون ایستادیم... وای وقتی دیدم موتور پیتزایی با سرعت جت داره میاد داشتن از خنده روده بر می شدم. وقتی اون صحنه رو دیدم که بابای رضا داره میگه : آقا شما اشتباه می کنید و ما نبودیم... .دیگه نمیتونستم خودم رو کنترل کنم. به همین خاطر دوستام من رو از اونجا دور کردن چون مایه آبرو ریزی بودم... . شب هم زنگ زدم بهش و گفتم : آقا شما 20تا پیتزا سفارش داده بودید؟!  اونم گفت : هییییییییییی محسن تو بودی خیلی ..... هستی بچه ..... من تورو .... . بعد از فحش ها مکرر بهم گفت : دیگه به من زنگ نزن و طرف من هم نیا... .(وقتی داشت فحش میداد و این حرفا رو میزد من داشتم با صدای بلند می خندیدم). چی کار کنم حس مردم آزاریم از بین بره؟!