بد بختم

یکی از دوستام ازمن پرسید چرا بد بختی؟

اولا که این طوری نمی شه گفت باید رو در رو باشه تا حرفام تاثیر بذاره روی شخص ولی از اونجایی که خوشم نمیاد جلو این اون از بد بختیهام بگم تصمیم گرفتم تو وبلاگ مختصر توضیح بدم!

  چرا بد بختم؟ چون ادم بی ظرفیتی هستم(نه از اون نظر) مثلا به کامپیوتر و اینترنت علاقه دارم ولی انقدر گیر دادم بهش که داد همه در اومده!

  چرا؟ چون بعضی ها قشنگ با انگشت استعدادهام رو کور می کنن!نمونه: علاقه شدیدی به گیتار بیس دارم ولی بعضی ها نگذاشتن کلاس برم.

  چرا؟ چون به یه چیز هم که خیلی علاقه دارم (به عبارتی خودم رو پاره میکنم براش) یعنی کامپیوتر اونم ازم منع میکنن و میگن فقط 5شنبه ها باید بشینی پاش!!!!

  چرا؟ چون من دوست ندارم هر دقیقه دوست دخترم رو عوض کنم. برای همین با یکی که دوست شدم خیلی بهش علاقه مند میشم...برای همین یک 10ماه یه دختری دوست بودم که اون هم رفت دانمارک و پشت سرش هم نگاه نکرد.

  چرا؟ چون 7 ماه هست از رفتن دوست دخرم میگذره با هیچ کس دوست نشدم!!!

چرا؟ چون به یه دختر خوبی هم که علاقه مند شدم اون دهنم رو سرویس کرده یه جورای اصلا منطقی نیست و یه چیزایی میگه که آدم رو نا امید میکنه!

چرا؟ چون هفته ای 1بار بیشتر نمی تونم برم بیرون...اون هم پنچ شنبه ها تازه همون 5شنبه هم بعضی اوقات یا کلاس دارم یا امتحان.

چرا؟ چون شانس هم ندارم.

چرا؟ چون 1000 دلیل دیگه هم دارم ولی اصلا حوصله گفتن و توضح دادنشون رو ندارم!

تکمیل: اونایی که خوش بختن میان نظر میدن و به آدم روحیه میدن ولی اونایی که مثل خودم بد بختن صفحه رو کلوز میکنن یا اینکه میان تو قسمت نظرات با هام همدردی میکنن.

تکمیل تر: با کمی اندیشیدن میتونید به بدبختی خودتون هم پی ببرید!