غروب {کنار دریا}
طبق معمول بچهها رفتن کایت بازی و من کنار دریا قدم میزنم. خانوم خوشرویی رو میبینم که داره وسایلش رو جمع میکنه و حمام آفتابش تمام شده. در همین لحظه یادم میاد برای تقویت زبانم باید با همه حرف بزنم!
با حالت پرسشی بهش نزدیک میشم و حالو احوال پرسی و ازش میپرسم اطلاعاتی دارید از این منطقه؟ خلاصه بحث باز شد.
وسط بگو بخندها میپرسم شغل شما چیه؟ با افتخار میگه بیزینس ِ سکس. میگم اما... میگه اما نداره پسر سکسی و لپم رو میکشه و خداحافظی میکنه.
حالا این همه گفتم که یه سوال بپرسم!
چرا همه جندهها باید لپم رو بکشن؟ لپم زیاد ندارم!
چند ماه پیش هم توی خیابون نایت کلابها ۲تا جنده لپم رو کشیدن!!!
خوش حال میشم نظرتو بدونم
آخه ...خل اونا هم فهمیدن که همکارشونی. خوشحالی نه؟
اونا همیشه لپ می کشن
به خودت نگیر
سلام
مثل اینکه لپات خیلی طرفدار داره
منم آپیدم سر بزنی خوشحال میشم
دوس داری کجاتو بکشن حاجی؟:))
احتمالن فک کردن تو مایه توپ و ... درای
هه خب از لپت خوششون میاد حتما
سلام
ببینم میشه بگی شما کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟