هایلایت

خیلی احساس ضعیفی می‌کنه این روزا، خودش رو تنها می‌بینه و آرزو می‌کنه که کاش یکی همیشه همراه بود باهاش. دورش هم که نگاه می‌کنه همه دو نفره هستن، جنسیت هم مهم نیست فقط همدمن. اخلاقش خیلی عوض شده دیگه نمی‌تونه با کسی صمیمی بشه یا همیشه باهاش باشه، احساس می‌کنه طرفش مزاحمه و نمی‌تونه تحملش کنه.
اون حسی که حالش رو از آدمای اطرافش بهم میزنه بیشتر شده! تا یه چیزی که انتظار نداشته باشه پیش بیاد فحشو می‌کشه.. این فشاری که داره بهش میاد رو هیچ‌وفت فراموش نمی‌کنه، داره حفظش می‌کنه تا یه روزی برای یکی تعریف کنه. این فشار نشون میده اتفاق‌ها خیلی تاثیر دارن روی تمام سیستم بدنش.

الان حالش به هم می‌خوره از این کارش که اینو پست کنه!!! عادت نداره روحیاتش به همه بگه، بدش میاد! دلیلش همونیه که یه روزی به حرفاش گوش میداد.

تنهام! می‌خوام گریه کنم، سست شدم راحت می‌شکنم این روزا