درخشش ِ پستی‌ها

لب‌های خشکی که بوسه نمی‌خواستند
عشق پاکی شد که شک نمی‌خواست
امّا..
می‌خواستند!

 

 

 

 

/راه رو هنوز ادامه میدم،بدون تو
شاید کسی پیدا شد و گذراندم
به یاد تو.
/روحی که با محیطش سازگار نیست
تنها راه سر به‌راه کردنش، به راه
خلافِ خوبی‌ها بردنشه.
/روشنی‌ها رو باید تاریک دید تا
در تاریکی‌ها نیز مثل روشنی‌ها
عمل کرد.
/این تکرار خودمه بیشتر تا زندگیم،
هنوز همون زاویه‌ی دید به زندگی
رو دارم..
/توی یک اتاق کوچیک با چند ادکلن
و آهنگ بخصوص میشه تا آخر عمر
تا خاطرات زندگی کرد!!!
/انتظار این روز‌ها اصلاً شیرین نیست..!

نظرات 14 + ارسال نظر
سانی یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ق.ظ http://felfelkoochooloo.blogfa.com

خاطرات آدمو داغون می کنه

ارمغان یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ق.ظ http://www.loligames.blogspot.com

فراموشی

ماکان یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:35 ق.ظ http://www.datumfreedom.blogspot.com

نوشته قرمز رنگت فونتش خیلی بده! خواستن یا نخواستن مساله این است!

مست دیوانه یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ق.ظ http://blackwine.blogfa.com

عشق پاک؟ شک؟ بوسه؟؟

دیانا دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:53 ق.ظ http://diana2000.blogfa.com

انتظاروهیچ وقت دوست ندارم

[ بدون نام ] دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:55 ق.ظ

http://www.uas.alaska.edu/attac/ampdf/activity20.pdf

خیاط سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:39 ق.ظ http://dellgir.blogfa.com

چقدر ریز می نویسی ،اینها حرفهای در گوشی ست؟؟یا بی سر و صدا بد شدن؟

نسرین سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ب.ظ http://shaereshab.persianblog.ir

انتظار همیشه شیرینه ! مگه اومدن اون کسی یا چیزی که منتظرشی بد باشه . این نظر منه . و تصویری که از نویسنده ی این وبلاگ توی ذهنم بود خودت با همین چند تا جمله جلوی چشمام گذاشتی . خیلی بده آدم نا امید باشه . البته خیلیها فقط برای جلب نظر خواننده دردناک می نویسن . تو رو نمی دونم از کدوم یکیشی . ولی من که با خوندن اینا حالم گرفت . تو چند سالته ؟ البته می تونی نگی
راستی ضعف از تراژدی نبود ...

فانی سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 ب.ظ http://heat40.blogspot.com/

خودسانسوریه دیگه!

نسرین چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:21 ب.ظ http://shaereshab.persianblog.ir

روز و ساعتشم می نوشتی که خیالم راحت بشه حسابی از من کوچیکتری (دو نقطه دی )
خوشحالم که مثه وبلاگت نیستی البته این ۱۸ سالگی اساسا سن مزخرفیه من تولد ۱۸ سالگیم یکی از روزهایی بود که بیشترین اتفاق بد واسم افتاد و البته کلش بهتر از این نبود ایشالا خودت می فهمی ولی فک می کردم خیلی بزرگتری نوشته هات اینو می گن مثه یه مرد کامل می نویسی !
تنهایی گاهی بهتر از بودن تو ی جمع این آدمهای پست و بی شعوره البته همه هم اینطور نیستن . بی خیال .
ببین این متنه اصلا طنز تشریف داشت . اوکی ؟

نسرین چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:08 ب.ظ http://shaereshab.persianblog.ir

سلام . هرچی نظر داشتم واسه این پستت دادم بابا آپ کن دیگه !
ببین من خیلی از تو بزرگتر نیستما : من ۲۰ سال و ۱۳ روزمه !
تازه ۱۳ روز هست که ۲۰ ساله شدم و البته این ۲۰ سالگی هم به گندی همون قبلیاست !
به هر حال با این حرفها ناراحتم کردی . البته اگه برات مهمه !

نسرین پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:28 ب.ظ http://shaereshab.persianblog.ir

م ...
همین یه آدم تو مایه‌های سن تو این دردسرا رو درست می‌کنه دیگه!

یوسف جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:15 ق.ظ http://littlestar.persianblog.ir

ای بابا تنهایی..انتظار..خاطره..همه اش شده زندگی ما!! :(

مازی جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:52 ق.ظ http://mazi.blogfa.com/

هوووووم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد