توی اون شب نحس، که شروع ِ
یک اشتباه بزرگه، چیزی بیارزش
با ارزش میشود...
نجابت به رنگ نجاست.
/منم مثل تو، بدتره تو.
ولی ناراختی ِتو بدجور عصبیم
میکنه! کاشکی خر بودیم.
/چیزی نمیگی، ولی یه کلمهای
که میگی تمام رازهاتو فاش میکنه.
/جز ۴تا جمله مجهول گفتن چیزی بلد
نیستم. دیگه چیزی نمیگم. ولی..
/یه قاصدک تو فوت کردم طرف خونتون
بگیرش،ببین چی میگه از من!؟
فقط یه چیزی! قاصدکه کر و لال بود.
/نگاه کن به ساعت پستِ این نوشتم!
دارم از دپرسی بالا میارم.
کاشکی خر بودیم... !!! واقعا کاش!!!
چرا اینهمه غصه اقا محسن !!!