سیاه و سفید نمادی از تضاد هستن،
و من و تو میتونیم اسطورهای از تضاد
باشیم.
/ما گره کور خوردهایم، یا هر دوی ما
پاره میشویم یا همیشه با عذاب
به هم چسبیدهایم.
/شاید هیچ چیز به اندازهی بازی با
لیوان آب بالای سرم منو سرگرم
نکه.
/کاپوت.
/حواشی ِ زندگی تکراریام احساس
تغییراتی لطیف میکنم! لطافتی زبر..
/امید من فقط به شروع دوباره دور از
همهی اطرافیانم در آنسوهاست !!!
/به من گفته شد؛ حسود ، دروغگو!
فقط یه روانپزشک چیره دست توانایی
درست کردن این آدم رو داره، فقط!
/هیچکس نمیدونه باغبان ما فیلسوف
است، فقر باغبانش کرده... توف.
/روز وداعععع!=شروعی دوباره.
/در روزهای نه چندان نزدیک همانند
روزهای نه چندان دور مثل امروز
زندگی تکراری میشود از روزهایی
که هیچوقت به چشم ندیدم. مثل
دیروز.
!
چرا قطعه گن شده هم نباشیم ؟