تحوّل! یه بار دیگه! اینبار خبری از
راحتی، خوشی و معاشقه نیست؛
با همهی سختیهاش به خودم
تحمیل میکنم.
/نه دیگه بوسه جوابگو نیست، راه
بهتری باید پیدا کنم برای خلاص شدن
از این محدودیت.
/به آینه نگاه میکنم، به عکسهام
من همینم اینو باید به خودم بقبولونم!
/زمان زیادی نمیگذره که احساسم
نسبت به تو خیلی اهمیّت داشت برام،
شاید چند روز دیگه با لمس دستم
از بیاهمیّت شدن، خودت با خبر شی.
/باید به این زندگی تکراریِ متحولم برسم
عزیزم شما راهت اونوریه!
/دوست دارم بعد حاشیه، کار ِ اصلی هم
تاخیر داشته باشه! داغـــــــــــــــــــــــم!!!
/یه پیام کوتاه دارم ازت که خیلی دوسش
دارم تا الانم نگهش داشتم. کل محتواش اینه:
لب نمیدم.
/گرممه! داغــــــــــــــــــــــــم!!!
و چه سخت است واژگان بی طاقت ِ زندگی
همچون تحمیلاتی نا به هنگام و....
من خیلی وقتیه مشتریه نوشته هاتم
الانم جز پیوندامی
منتظر مطلبایه جدیدت هستم
پس با هم متحول شدیم....
ُ
SeE
:)
سلام . سبک نوشتن شما منحصر به فرده .
شما چند سال دارید ؟
سلام...وب خوبی دای...به منم سر بزن...
تحولت به کجا کشید؟
نیستی؟!
. یلدا مبارک