رویاهایی که میدونم هیچوقت تحقق
نمییابند، اسمشون رو رویا نمیزارم.
به اونها میگم هرزهگردهای زندگی.
/ریشههای فلج احساساتم کمی
شفا پیدا کردن، عاشق هم میشوم.
/تا به حال آب رویش نریختم ولی
شکی نیست او یک حوری است.
/غربتم انقدر لذت بخش هست که
کسی رو بخوام فراموش کنم،
البته نه هر کسی.
/با این فکر آشفتهام بهتر از این
نمیتونم بنویسم.. کمک.
با اجازه از نوشته هات میذارم تو وبلاگم.موفق باشید.زیبا مینویسید.