لغرش لبهایمان رویهم یادته؟
دستهای من رو بیادب میگفتی
اما اندکی بعد هم، با خنده
دستهای خودت رو بیحیا مینامیدی
آخر گوشهای خسته بهم خیره میشدیم.
چیزی که مرا جذب کرد، داشتن حجاب تو
در تمام آن لحظات بود..
این چیزیست که جامعه خواستارش است!
الگو شو عزیزم.
WOOOOOOOOOOOOOOOW
دستهای بی ادب
دستهای بی حیا
عجب کنتراست خفنی!
خیلیییییی خوب عنوان کردی !
خودت هم که مثل جامعه جذب همین شدی...
آدمیزاد، آدمیزاد است...با همان احساسات و غرایز...چه باحجاب چه بی حجاب...
افسوس
خوب نبود.
خنده م گرفت..الگو؟! اینطوری و اونطوری؟!
هه...