یادم هست سالها بود که من بودم و دنیای من بود و هیچ چیز دیگری نبود و من همه چیز را می دانستم. می دانستم که پیشرفت را دوست دارم، و راه رفتن را آفریدم. می دانستم که تنها هستم، و تو را آفریدم. می دانستم که دوستت دارم، و عشق را آفریدم. می دانستم که می خواهم خوشحالت کنم، و دنیا را برایت آفریدم. می دانستم که مرا دوست داری، و شبهایمان را آفریدم. می دانستم که خسته شده ایم، و سفر را آفریدم. می دانستم که می ترسیم، و صبر را آفریدم.
سالها گذشت و من بودم و دنیای من بود و تو بودی و دنیای ما. یک روز به من گفتی خسته شده ای و من تعجب کردم که چطور من نمی دانستم. روز بعد از من پرسیدی که از تو چه می خواهم، و نمی دانستم. روز بعد از من پرسیدی به کدام جهت برویم، و نمی دانستم. روز بعد از من پرسیدی چقدر دوستت دارم، و نمی دانستم. روز بعد گفتی می خواهی بروی، و من ترسیدم. روز بعد تو رفتی، و من دیگر هیچ چیزی نمی دانستم، و خدا را آفریدم تا نگهدار تو باشد.
خب
خیلی خوب بود
ولی خدا هم نگهدارش نبود :(
حس دخترانهی عجیبی توی این پست هست!
سلام
یه جای این دنیای مجازی یه پستی هس که چشم انتظار کامنت نیس
اگه دلت خواست و رفتی و دل خوندنش رو داشتی کامل بخونش
این پست برای کامنت نیس ... این یکی فرق میکنه این برای ...
دور از جون خودم و شما و همه دور و وریا گله رو سپردی به گرگ؟
وای خیلی قشنگ بود...
اگه کار خودته که شاهکار بود...واقعا متفاوت بود...خیلی لذت بردم..
ممنون به خاطر آفرینش خدا!
آفریدن!!!!!!!
زیبا بود ....
SeE
سلام دوست عزیز،
یک پیشنهاد خوب براتون دارم: اگر در طرح تبادل لینک سایت ما شرکت کنید از مزایای زیر برخوردار میشوید:
1- لینک شما را در فهرست لینکستان سایت ثبت میکنیم.
2- لینک شما را در 30 موتور جستجو ثبت میکنیم.
3- همه ماهه شما را در قرعه کشی سایت شرکت میدهیم.
4- یک مقاله بسیار مفید در ارتباط با نحوه بالا بردن تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ خود از طریق ایمیل برای شما ارسال میکنیم.
همین الان از لینک زیر بازدید کنید:
http://link.zabanamoozan.com
فرصتهای خوب را از دست ندهید!
خیلی احمقی که فکر میکنی خدا را آفریدی..........
جواب بده