هالیوود

ما که ظرفیت‌ نداریم، یا ۱ هفته اصلاً فیلم نمی‌بینم یا این‌که تو ۱ روز ۶ تا فیلم می‌بینیم. ولی خیلی حال میده، از فیلم‌هایی که دیدم نمی‌گم چون باید قشنگ متمرکز شم بشون و بنویسم ازشون. صحنه‌های اروتیکیه اکثر فیلم‌ها مثل هم‌دیگه هست، یخورده سلیقه (Tact) به خرج نمی‌دن که یکی برعکس شه یا... تا فیلم مخاطب رو تحریک کنه! البته شاید نشه نشون داد؟ توجه کردید این فیلم‌های جواد آمریکایی همشون آخرش با فرنچ کیس (لب تو لب) تمام میشن؟ خوب دیگه نباید فیلمی که ۲۰۰۶ ساخته می‌شه اینطوری تموم شه.. مثلاً دست‌شون رو بذارن تو دهن هم، یا هر غلط دیگه‌ای به‌جز فرنچ کیس!

 

 

...نوشت:‌ آقا قبول کنید هالیوود ضعیفه؛)

۲۰ آبان، تولدت مبارک

۲۰ آبان بود، تو بودی، من نبودم.
۲۰ آبان هست، تو هستی، و من هنوز نرفتم!
تولدت عزیزم...

 

 

 

 

 

/شاید تولدت دلیلی برای خارج شدن اینجا
از حالت فریز بود.
/(حذف) خوب شناختمت.
/دیگه فکرم مشغله‌ی جستوجو بین جمله‌ها رو
نداره، که با چه جمله‌ای احساساتم رو ابراز کنم.
/تمرکز ندارم، با این ذهن تنبلم چطوری باید
سویچ کنم به اون زندگی..
/چقدر سویچ کردن سخته! کی میفهمه چی
میگم؟
/زیر اون گل نوشتم.
/تو فکر ایده هستم.. برای تو. تولدت مبارک.

بی‌هویت

وسعت نگاه‌های تو منطبق با روح بزرگت،
همه‌ی شرایط رو فراهم می‌کنه برای
اثبات حقارتم، به خودم.

 

 

 

 

 

/تا الان خیلی بیشتر ازحد لازم خاطره
برای مرور کردن دارم، دیگه خاطره
نمی‌سازم.
/پارسال این موقع‌ها یادته؟ smsهامون،
کی ناز کیو می‌کشید؟ کی کیو اذیت
می‌کرد؟ هوم؟ میدونم حقمه!
/تو چی پارسال یادته؟:) چه ماجرای
اعصاب‌خرد کنی بود!! ولی نتیجه‌ش
بد نبود.
/وقتی تموم شد، ناراحت نباش.
خوشحال باش از این‌که اونطوری که
تو دوست داشتی تموم شد؛
پاک و مباه.
/تردستی من رو خیلی بی‌رحمانه
به همه نشون دادی، ما قول دادیم به‌هم!
ندادیم؟
/آرایش نه! سادگیت دی وو نم می‌کنه..
/
این آهنگِ بی‌هویت رو برای همه‌ی
دپرسای بدبخت پیشنهاد می‌کنم.

جدایی از خورشید

به مهتاب گفتم، دست از دروغ بردار،
چشمه‌ی نور زیبای تو کجاست؟
انگشت اشاره‌ش من‌رو متوجه تو کرد!
و اون لحظه فهمیدم تو خورشید هم
می‌تونی باشی.

 

 

 

 

/چقدر دیر دیونه‌ی هم شدیم،
چقدر واضح خودمون رو از بقیّه جدا کردیم،
چقدر عمیق جدایی رو فراموش کردیم و
چقدر زود داریم جدا می‌شیم.
/خیلی زمان برد تا تفاوت‌های اساسی
بین؛ پارتنر، جی ‌اِف، فرند و سیمپل فرند
رو احساس کردم. یکم بزرگ شدم.
/همه‌ی موزه‌ها یه سطل‌زباله هم دارن،
اگر موزه‌ی عشقی وجود داشت، اون
سطل‌زباله به کار ما میومد.
/دوست داشتن اثبات شدنی نیست،
کوه کندن و سر به بیابون گذاشتن
تظاهر به عشقه. من با یه وسیله
اثباتش می‌کنم، اون وسیله تویی!
مال من بشو تا اثباتش کنم، قول میدم
برای همه قابل درک باشه.
/نداشتن تفاهم، نداشتن شرایط همدیگه،
نداشتن موقعیت مناسب...و نتیجه داشتن
آینده بهتر برای تو.
/به یه پریود ۱۰ساله جهت تفکر و تأمل
احتیاج دارم. کاری که هرگز نکردم.
/از اینکه برچسب نصیحت رو از من برداشتی،
ممنون. ۱۰سال و ۲ماه به تو هدیه میدم.

چشم‌های بی‌تا

سیاهی ِ چشم‌های بی‌تای تو یادآوره
شبی بی‌ستاره با ماه کامل است،
از بی‌ستارگی می‌ترسم.

 

 

 

 

 

/صدای بارون،نگاه کردن اون از پشت پنجره
درحالی که پاهات رو بخاری گرم می‌کنه،
بوی خاک بارون خورده که مرورگر خاطراته،
همراه شنیدن صدای خنده‌های آدمای خونه
به‌علاوه‌ی یه حس حقارت و بی‌ارزشی؛
هوس کردم..
/زیر بارون راه رفتن با یه نفر، دو دست به هم
چسبیده که بارون رو کف دست‌ها رو لمس نکرده،
راه رفتن و نشستن و با هم ور رفتن با لباس‌های
خیس، ابراز محبت‌های مکرر، محدود نکردن هم‌دیگه،
و لبخند‌های متعدد در کنار بوسه گرفتن‌های بی‌دلیل و
نگاه‌های بی پایان؛ من به این می‌گم چشمه‌ای از
عشق! که یه سرماخوردگی اساسی رو پشته‌سر
داره.
/انحراف دلتنگی یعنی با هم‌پروار خود،هم‌بغض شدن..
 /تکرار زمان تمام می‌شود، ارزش زمان را از دست
می‌دهیم، زمان در کار ما پایان می‌آورد، صدای
هم‌ رو با تأخیر خواهیم شنید.
/هم سو با خاطراتم میرم، خیلی سخته که
یک دفعه همه برام خاطره بشن.

ساده نامه ۲ (ازدواج ِ من)

هر چی باشه منم آبرو دارم، برایم مهم است دیگران درباره‌ی من چی فکر می‌کنند؟! درست است گاهی بی‌شرم و حیا می‌شوم ولی رگ غیرت دارم. دوست دارم ظاهر و باطنم از یک جنس باشه، من می‌خواهم با تو ازدواج کنم. این حق منه. خفه‌شو، خودت هم خوب می‌دونی اون سگ بی‌شرف رو دم حجله‌ت کشتم و دیگر تو باید حواست رو خوب جمع کنی تا از دستم ندهی. این رو هم می‌گم؛ فقط به‌خاطر آبرویم با تو ازدواج می‌کنم.
در عقدی که قرار است جاری شود این را هم قید خواهم کرد که حق آووردن هوو رو بر سر تو خواهم داشت.
قبل از ازدواج اعتراف می‌کنم، جلوی همه، که من ۱۷ سال و اندی است... زبانم نمی‌چرخد برای گفتن این جمله‌ی خفت‌بار و شرم‌انگیز! ولی چیزیست که همه باید بدانند. من ۱۷ سال و اندی است که زندگی می‌کنم! بله، این اصل قضیه است. و من برای آبروی خودم هم که شده تصمیم به ازدواج با زندگی گرفته‌ام. اسمت رو به عنوان تکراری‌ترین مفعول روی سردر این پیج نوشته‌ام، و عاقل‌ها میفهمیدند که فاعل آن منم. پس چیزی تازه نیست و اکثریت فهمیده‌اند که سالهاست من توی تکراری را ... استغفرلا!
چرا من با تو کم لذت بردم؟! اشکال از زود راضی شدن تو بوده یا من؟ میگذرم، انقدر بزرگوار هستم که بگویم لذت‌های زیادی بردم تا بلکه دیگران را راضی نگه‌دارم.
حالا عقد به اصلاح دائمی که من فکر می‌کنم اون رو موقت بگوییم بهتر باشد را می‌خوانیم تا از این به بعد با هم دیگه راحت باشیم و از ترس ریختن آبرویمان از هم فاصله نگیریم.. با نفرت کنار همدیگه خواهیم ماند ولی دهن جماعت را می‌بندیم و بسیار رمانس جلوه می‌دهیم تا کمی هم دیگران از حسودی، دشمنمان شوند.
شیربها رو می‌گزاریم؛ ذجه زدن من کنار تو تا پایان عقد و قراردادمان. مهریه را می‌گزاریم؛ (کی داده و کی گرفته) نشان دادن روز قیامت به تو و رها شدن من در دوزخ اما تو در برزخ. عروسی رو در حضور هوا و زمین، روی زمین برگذار خواهیم کرد. جاری کردن این عقد را هم واگذار می‌کنم به عالم مطلق در هوا تا حرفی در آن نباشد.
تک تک مشکلاتمان حل شد، تنها به یک اجازه نیاز داریم و اون هم دست دوست گرامی من «مرگ» است. با توجه به صمیمیت ما دو دوست فکر می‌کنم حرف من حرف مرگ عزیزم هم باشد. دلیلش هم این است که مشتاقانه انتظار لقاح ایشان را دارم. پس همه چیز طبق برنامه پیش رفت.

ما به هم محرم شدیم، دیگر پنهان‌کاری لازم نیست.

زندگیه من تو قدرت بیشتری نسبت به من داری ولی مثل من پررو نیستی، الان که پیش همیم بدون ترس از چیزی از تو تقاضا میکنم همیشه تو با من بساز...اینو خواهش می‌کنم، من قدرت سازش با تو رو ندارم. آره، با یه آدم ضعیف ازدواج کردی.

یک برگِ سفید

مَسلک ما پوچ گرایی است؛
با اعتقاداتمون سخت می‌گذرونیم،
با عواطفمون کنار نمی‌آییم،
به امید آینده‌ای مبهم.

 

 

 

 

 

/روزهای اول وقت کشیدن رُس‌ ِ
عشقمون بود، حالا باید با این
خشتِ سخت بسازیم.
/پنجره‌ی آرزوهام رو باز می‌کنم؛
چقدر نفرت‌ها زیباست، چه حسرت‌های
دلنشینی.. می‌بندمش و به ادامه‌ی
راه فکر می‌کنم، که در راه آرزو‌ها 
همه چیز خوش است.
/تو رو اونطور که دوست دارم تصور کردم،
احساس حقیری بهم دست داد.
تو رو اونطور که دوست داری تصور کردم،
دست از خیال پردازی کشیدم.
/اگر روزی یه برگ سفید به عنوان نامه
بهت دادم، نگه‌ش دار، هر از گاهی بهش
نگاه کن تا به نهایت دوست‌داشتنم پی‌ببری.
/حامی‌یان ما فرشته‌هایی هستند که بر
شانه‌هایمان نشته‌اند، و  محبت‌هایمان را
نوشته‌اند.
/بی‌گدار که به آب میزنم تا مدت‌ها بعد از
اون روحم مجال نفس راحت کشیدن رو
بهم نمیده .

ت.ن

طبق عقلم، شعورم، منطقم؛
هنوز به وجود مطلق عالم پی‌نبردم.
ولی بهش اعتقاد دارم، هیچ بی‌حدی
قابل اثبات نیست. و می‌خوانیم ت.ن .

 

 

 

 

/تردید رو که احساس کردم، تازه
فهمیدم که عشق همیشه ممکنه!
/یه توصیه‌ی دشمنانه: با کسی که
دوستش دارین بحث مذهبی یا سیاسی
نکنین..البته شما دشمنان که حرفه‌ای
هستید و بحثای شیرین سکسی و..بعله!
/خیلی خرم، خیلی خرم که پسش دادم.
همین‌جا عذر خواهی می‌کنم و خواستار
پس گرفتنش هستم.قبول دارم،خرم.
/تو بدون آرایش انقدر جذاب هستی که
موقعیّت دست‌پاچگیم رو فراهم کنی..
/تو مستحق گریه‌های شبانه نیستی،
من مخاطب اشک‌هاتم؟ می‌دونی تاحالا
اینطوری با جسمم دل‌گرفته‌گی رو تجربه
نکرده بودم.
/what's your feel about touch my touchy?
&
What's your feel about love my beloved?
So
What's your feel about sex my sexy?
At last
How do you think about it my visitors?
Do they have related together in fact?