محاسباتی از عمق

ژرفای وجود هرکس فقط بعد از حضورش
نمایان میشه، مامان/ اون همه محبتِ
فرشته گونه ی تو تنها سطح وجودت بود.












/ قدر تک تک لحظه های حضورت رو
با تمام روح و جسمم می دونستم،
شک ندارم می دونستی با ارزشترینم
هستی.

/ این روزها بی حوصله ام از غیبتی که
به سویش رفتی، ولی وجودت رو خلاف
گذشته تمام جاهای خوب احساس
می کنم.

/ صدای قلبم، تن صدای مهربونت رو
گرفته.. تویی که از این به بعد برای من
می تپی.

/ سعی می کنم همیشه مرتب و
خوش پوش باشم، بابه میل تو.

/ تو فقط آرامشت رو به من نشون
بده، تا شکوفایی اعماق وجودت رو
بهت تبریک بگم.

اتمام حضور گرم مامان/

چهره ای که گریه را فراموش کرده 
و آماده برای روحیه دادن به عزیزترینش شده،

افکار مثبتی که دور تا دورش را پر کرده اند تا

انرژی مثبت به سوی تو سوق دهند..

همه و همه به گا رفت!!!


مامان/ بیا بهم بگو بی ادب، توی خوابم بیا..

فقط بیا یه چیزی بگو تا من از وجود و آرامش
تو در ماوراءطبیعه مطمئن شم.






/مامان/ ، آرزوم یه لحظه به آغوش کشیدنت
شده.. یه لحظه احساس حضور گرم و دوست
داشتنیت.

/مامان/ ، چقدر حرف و درددل باهات دارم،

نگران نباش به ایمیلت میزنم، قول میدم.

/ا.و جون ، مخاطبم تویی عزیزم.. با تمام
شلوغی اطرافم و ذهنی که ازش باخبری
نوشتم.