Unending Format

یادم نیست چی گفت، اما یادمه چطوری گفت
در کل شاید توهمی از سکوت بود.

 

 

 

/یه نظر، من رو به این‌طور نوشتن
سوق داد.
/از دست در دست هم نبودن گفته بودم
اما بودنش بد آدم رو هوایی می‌کنه.
/یاذمه نگاه‌هاش رو، لبخندهاش رو
حتی پلک زدن‌هاش رو پس انتظار
نداشته باشید چیزی از حرفاش یادم مونده
باشه.
/اکثر دخترا حکم کف دست رو برام دارن!!
دقیقاً همون چیزی که فکر می‌کنی درسته!
/یه آدم تنها که سرش خیلی شلوغه رو
چی بش می‌گین؟
/خواب‌هام تکراری از تو شدن، تا کی
حسرت؟

هایلایت

خیلی احساس ضعیفی می‌کنه این روزا، خودش رو تنها می‌بینه و آرزو می‌کنه که کاش یکی همیشه همراه بود باهاش. دورش هم که نگاه می‌کنه همه دو نفره هستن، جنسیت هم مهم نیست فقط همدمن. اخلاقش خیلی عوض شده دیگه نمی‌تونه با کسی صمیمی بشه یا همیشه باهاش باشه، احساس می‌کنه طرفش مزاحمه و نمی‌تونه تحملش کنه.
اون حسی که حالش رو از آدمای اطرافش بهم میزنه بیشتر شده! تا یه چیزی که انتظار نداشته باشه پیش بیاد فحشو می‌کشه.. این فشاری که داره بهش میاد رو هیچ‌وفت فراموش نمی‌کنه، داره حفظش می‌کنه تا یه روزی برای یکی تعریف کنه. این فشار نشون میده اتفاق‌ها خیلی تاثیر دارن روی تمام سیستم بدنش.

الان حالش به هم می‌خوره از این کارش که اینو پست کنه!!! عادت نداره روحیاتش به همه بگه، بدش میاد! دلیلش همونیه که یه روزی به حرفاش گوش میداد.

تنهام! می‌خوام گریه کنم، سست شدم راحت می‌شکنم این روزا

نزدیکی

لبخندی به گذشته‌اش زد و رو به آینده با بغض راه افتاد
رستگاری اول زندگی‌اش بود، که غصه نداشت
تردید به راهی نرفته بس بود برای دلگیری‌اش
اما کلید مشکلاتش یک نزدیکی بود..

نهایت خوشحالی

از خوشحالی ناراحت شدن، تا حدی که چشم‌هات داغ ِ گریه بشن
تجربه کردم. دارم نهایت لذت رو می‌برم از این لحظه‌ها.
شیرینیه این لحظه‌ها برای همه آرزو می‌کنم!!!

عزیزم! راه دور ِ پس با حرف‌های نوشته شده بساز.
می‌دونی که اگه بودم... تو می‌دونی.

فساد

هنوز هم مثل دوران کودکی از هر چیز جدا از تعریف بخصوص خودش، یه تعریف برای خودم دارم. تا حدودی توی اون دوران هم به راحتی همه چیز رو قبول نمی‌کردم و فکر می‌کردم در موردش، هیچ‌وقت هم نتیجه‌هام رو به کسی نمی‌گفتم می‌ترسیدم بخندن بهم. ولی به نتیجه‌ام اعتقاد داشتم. حالا که به خیلی چیزا فکر می‌کنم و به خیلی‌ها می‌گم کسی نقضش نمی‌کنه یا چیزی برای گفتن داره که کاملاً متفاوت با نظر منه و از همه مهم‌تر تکراریه. من هنوز به نتیجه‌هام اعتقاد دارم و در بند محدوده نیستم! احمق نیسم! فکر می‌کنم! شک می‌کنم!

از فساد یه تعریف دارم، بهش معتقدم. دارم با جمله‌ها بازی می‌کنم که غیر مستقیم بگم!!! اما نمی‌گم. افکارم خیلی متزلزل شده، توی هیمن مدت.

به پستِ پایین جواب دادم.

تَوَهُم

اون تاریکی ِ سنگین شب و سیاهی ِ غلیظش
که الهام‌بخش پنهان بودن همه‌چیز هست
دلیل خوبی برای اوج نیاز به تو در اون لحظاته.

باور کن اینجا انقدر دختر دورم ریخته که وقتِ
فکر کردن به چیزهای مهم‌رو ندارم، چه برسه
به تو! و خیلی راحت هرشب یکی جای تو
می‌خوابه.

هرشب، مَست، بی‌مشاجره، فارغم.

- : دوستان یه پیک دیگه به سلامتی!
+: Kipis , Cheers , سلام.

روند نزولی

نقطه‌های اشتراکمون که چند سالیه ناپدید ماندن، اما نقطه‌های اشتباه روز به روز زیاد شدن.
می‌دونی، خیلی زیاد شدن! انقدر که جای خالی باقی نگذاشتن.
نقطه‌ها شکل‌های مختلفی گرفتن مثل: دروغ، خیانت، سو استفاده، بی‌اعتمادی و از این قبیل.
اشک، قرص اعصاب و خیال خودکشی هم خرج این نقطه‌ها شد.
و این روند نزولی رو به پایان..

می‌دونی، خیلی زیاد شدن.

جامعه‌ی با حجاب

لغرش لب‌هایمان روی‌هم یادته؟
دست‌های من رو بی‌ادب می‌گفتی
اما اندکی بعد هم، با خنده
دست‌های خودت رو بی‌حیا می‌نامیدی
آخر گوشه‌ای خسته بهم خیره می‌شدیم.

چیزی که مرا جذب کرد، داشتن حجاب تو
در تمام آن لحظات بود..
این چیزیست که جامعه خواستارش است!
الگو شو عزیزم.